اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبه

نویسه گردانی: SBH
سبه . [ س ِ ب َ ] (اِخ ) شهری است [ بناحیت کرمان ] اندرمیان بیابان میان نهله و سیستان نهاده و از عمل کرمان است . (حدود العالم چ جدید دانشگاه تهران ص 129).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
صبح رایت . [ ص ُ ی َ ] (ص مرکب ) درخشان درفش . رخشان بیرق : ای شاه عرش هیبت خورشید صبح رایت چترت همای نصرت وآفاق زیر بالش .خاقانی .
گاه صبح . [ هَِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صبحگاه . بامداد : چند پوشاند ز گاه صبح تا هنگام شام خاک را خورشید صورت گشتن این رنگین روا.ناصر...
بیدار شدن صبح روز بعد در بستر از جنس ابریشم - اشاره به مکان
صبح فروغ. {صُ فُ}. (ص. مرکب). صبح فروز، صبح افزوز. روشنی بخشِ صبح. فروز. تابش و روشنی و فروغ آفتاب و غیره. مخفف فروزنده. تابنده. روشن کننده. در این مع...
صبح یکم . [ ص ُ ح ِ ی ِ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح نخست . بام نخست . صبح کاذب ، مقابل صبح صادق : گروهی چو صبح یکم رویشان همه آتش و...
طرف صبح . [ طَ رَ ف ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، ق مرکب ) مقابل طرف شام . صبح صادق . (آنندراج ).
عمود صبح . [ ع َ دِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنی صبح صادق است . (آنندراج ). رجوع به عمود شود : کرد آفتاب خطبه ٔ عیدی به نام...
کاکل صبح . [ ک ُ ل ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فجر. (ناظم الاطباء).کنایه از اول صبح . (آنندراج ). سپیده دم : شور عجبی در چمن از بلبل صبح...
طناب صبح . [ طَ ب ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط شعاعی . اوحدالدین انوری راست : باش تا صبح دولتت پس از این تیغ خورشید برکشد ...
صبح نمایی . [ ص ُ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (حامص مرکب ) روشنی نمایاندن . روشن کردن : چون صبحدم عید کندنافه گشایی بگشای سر خم که کند صبح نمایی .خاقان...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۱ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.