سجین
نویسه گردانی:
SJYN
سجین . [ س َج ْ جی ] (اِخ ) از دیه های ساوه . (تاریخ قم ص 140).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سجین . [ س َ ] (ع ص ) بندی . (منتهی الارب ). مسجون . (اقرب الموارد). مذکر و مؤنث در وی یکسانست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
سجین . [س ِج ْ جی ] (ع ص ) شدید. (اقرب الموارد). سخت از هر چیزی . (منتهی الارب ). || دائم . (اقرب الموارد). ثابت . || آنکه همواره بی زن ...
سجین . [ س ِج ْ جی ] (اِخ ) موضعی است که در وی کتاب فجار و کفار بود، یا وادیی است در جهنم یا سنگی است در زمین هفتم . (از منتهی الارب ) (ا...
سجین . [ س ِج ْ جی ] (اِخ ) از قراء مصر است ، واﷲ اعلم . (معجم البلدان ).