سخت خوردن . [ س َخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) تصدیع کشیدن بسیار. (غیاث ) (آنندراج ). رنج و تعب کشیدن . محنت و غم کشیدن . (مجموعه ٔ مترادفات ص ...
رو سخت کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اصرار و ابرام کردن . لجاج ورزیدن . مقاومت کردن . (یادداشت مؤلف ).
چشم سخت کردن . [چ َ / چ ِ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی حیایی کردن . || دیده بر چیزی گماشتن . (آنندراج ) : مرا کرد از صبر و آرام فردچو مقراض تا ...
باد سخت جستن . [ دِ س َ ج َ ت َ ](مص مرکب ) باد سخت وزیدن . عُصوف . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). عَصْف . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الا...
کمر سخت کردن . [ ک َ م َ س َ ک َ دَ] (مص مرکب ) استوار بستن کمربند بر میان . کمربند رامحکم بر میان بستن انجام دادن کاری را : برآمد چو خورشید ...
کار سخت گرفتن . [ س َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از سخت و دشوار گردانیدن آن : چون لب جو سخت گیرد کار بر هر کس جهان از برای آب خوردن با...
منطقه کهکیلویه و بویراحمد در جنوب غربی ایران قرار گرفته و عشایری بنامهای بهمئی، طیبی، دشمن زیاری، بایوئی، چرام وبویراحمد را در خود جای داده است. شمال ...
صدف /sadaf/ quahog/hard clam ۱. نوعی جانور نرمتن آبزی که بدنش در یک غلاف سخت جا دارد و در بعضی انواع آن مروارید پرورش مییابد. ۲. پوشش آهکی و سخت این...
سخط. [ س َ خ َ ] (ع مص ) غضب گرفتن . (اقرب الموارد). راضی نشدن . ضد رضا : ابونعیم مدتی بس دراز است در این سخط بماند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ...