سخن
نویسه گردانی:
SḴN
سخن . [ س ُ ] (ع مص ) گرم بودن . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
شوریده سخن . [ دَ / دِ س ُ خ َ ] (اِ مرکب ) سخن یا سخنان که به هم مربوط نیست . (یادداشت مؤلف ). || (ص مرکب ) که کلام نامربوط دارد. پریشان ...
سخن گشادن . [ س ُ خ َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گفتگو کردن . سخن گفتن . بحث کردن : بخداوند خانه از بهر مرمت آن [ خانه ] سخن بگشاد. (عبید زاکانی ، ...
پخش کردن یک سخن در همه جا؛
گستراندن یک خبر یا یک شایعه در میان مردم؛
چیزی را به گوش همه رساندن با آنکه درستی یا نادرستی آن سخن را نمی دانیم؛
باز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تر شدن سخن . [ ت َ ش ُ دَ ن ِ س ُ خ َ ] (مص مرکب ) رَطْب اللسان شدن . شیرین و شیوا شدن سخن : آب شوق از چشم سعدی می رود بر دست و خطلاجرم چو...
سخن آموختن . [ س ُ خ َ ت َ ] (مص مرکب ) آموختن علم و دانش : منطق سعدی شنید حاسد و حیران بماندچاره ٔ او خامشی است یا سخن آموختن .سعدی .
سخن پیوستن . [ س ُ خ َ پ َی ْ /پ ِی ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) تنسیق کلمات : از راه انبساط و اتحاد سخن پیوست . (سندبادنامه ص 69).
سخن گستردن . [ س ُ خ َ گ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) بیان کردن بشرح و بسط. (آنندراج ) : خشم گیری جنگ جویی چون بمانی ازجواب خشم یکسو نه سخن گست...
سخن نیوشیدن . [ س ُ خ َ دَ ] (مص مرکب ) سخن پذیرفتن . باور کردن سخن . سخن پذیرفتن : مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی که روی چون قمر از دوستان بپ...
انتشارات سخن یکی از ناشران ایرانی است که در حوزههای تاریخ، علوم اجتماعی و علوم انسانی، فرهنگ و ادبیات فعالیت دارد.[۱]مدیریت این انتشارات بر عهدهٔ علی...