اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخن پیرای

نویسه گردانی: SḴN PYRʼY
سخن پیرای . [ س ُ خَم ْ ] (نف مرکب ) آنکه سخن را تهذیب کند. فصیح . شیوا. بلیغ :
در خجالت باشد از طبع سخن پیرای خویش
تا خوش آید یا نیاید شعر او بر شیخ و شاب .

سوزنی .


چیست زرّ و گل به دست الا که خارپای عقل
صید خاری کی شود عقل سخن پیرای من .

خاقانی .


گر بسیط خاک راچون من سخن پیرای هست
اصلم آتش دان و فرعم کفر و پیوندم زنا.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.