گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سخن کردن نویسه گردانی: SḴN KRDN سخن کردن . [ س ُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخن گفتن . شرح دادن . توصیف : کجا بتوان سخن کردن ز رویش چه گویم زآن کمند مشکبویش . نظامی .تو آن نئی که کنی با کسی بمهر سخن برای هیچ چه ضایع کنم محبت خویش .باقر کاشی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی بسر زلف سخن کردن بسر زلف سخن کردن . [ ب ِ س َ رِ زُ س ُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسرزلف حرف زدن . کنایه از استغنا و بی پروایی . (آنندراج ). استغنای در کاری . (مجم... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود