سرخ کردن
نویسه گردانی:
SRḴ KRDN
سرخ کردن . [ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برنگ سرخ درآوردن . چیزی را رنگ سرخ زدن . || گوشت یا سبزی وجز آن را با روغن داغ برشته کردن . بریان کردن گوشت و بادنجان و کدو و امثال آن را در روغن : ... بپزند و عدس را سرخ کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
چشم سرخ کردن . [ چ َ / چ ِ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غضبناک شدن . (فرهنگ نظام ).- چشم سرخ کردن به چیزی یا بر چیزی ؛ کنایه است از نگریستن ...