سرداب
نویسه گردانی:
SRDʼB
سرداب . [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان یوسف آباد پائین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. دارای 232 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه و زیره است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سرداب . [ س َ ] ۞ (اِ مرکب ) خانه ای را گویند که در زیر زمین سازند. (برهان ).خانه که در زیر زمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در ...
سرداب . [ س َ ] (اِخ ) از بلوک قونقری نیم فرسخ جنوبی خورجان است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
سرداب . [ س َ ] (اِخ ) دهی در نه فرسخ شمال شکفت است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
سرداب . [ س َ ] (اِخ ) از رستاق دره و طسوج ارونجرد. (تاریخ قم ص 116).
سرداب . [ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 110 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و میوه ...
سرداب .[ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوشخانه ٔ بخش باجگیران شهرستان قوچان . دارای 246 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آن غلات . (از فره...
سرداب . [ س َ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد ازد. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
سرداب چاه . [ س َ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه رشت و انزلی میان شالیکور و لشرود در 346500 گزی تهران واقع شده . (یادداشت مؤلف ).