سلاء
نویسه گردانی:
SLAʼ
سلاء. [ س ُل ْ لا ] (ع اِ) ته خرما. (غیاث ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ته خرما. الوات سلاةَ. (مهذب الاسماء). || مرغی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). یک نوع مرغی است . (ناظم الاطباء). || نوعی از پیکان به شکل خار خرما. (آنندراج ) (منتهی الارب ). قسمی از نیزه که شبیه است بخار خرمابن . ج ، سلاة. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
صلا دادن . [ ص َ دَ ] (مص مرکب ) آواز دادن برای طعام و جز آن . خواندن . طلبیدن . صلا دردادن .
کم صلا. [ ک َ ص َ ] (اِ مرکب ) قاعده ای است مقرری که در آن حروف مهمله به ترتیب لف و نشر مرتب تغییر می دهند و معجمه به حال خود می گذارند...
صلا دردادن . [ ص َ دَ دَ ] (مص مرکب ) آواز دادن برای طعام و جز آن . طلبیدن . خواندن : مهین بانو چو بشنید این سخن راصلادرداد غمهای کهن را. نظا...