اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلالة

نویسه گردانی: SLAL
سلالة. [ س ُ ل َ ] (ع اِ) آنچه بیرون کشیده شود از چیزی . (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58). || بمجاز به معنی خلاصه . (آنندراج ). برگزیده . خلاصه ٔ هرچیز. (فرهنگ فارسی معین ) :
کعبه در ناف زمین بهتر سلاله ست از شرف
کاندر ارحام وجود از صلب فرمان آمده .

خاقانی .


وی درعجم سلاله ٔ اصل کیان شده
وی در عرب زبیده ٔ اهل زمان شده .

خاقانی .


|| گِل نرم که چون آن را بفشارند آب از آن برآید. (از تفسیر در المنثور) : فرمان آمد فرشتگان را تا خاک فرو کردند در مهان یمن و طایف پس ابری بیامد و آب اندر وی ببارید آنگه آب رحمت ببارید و به دو سال خشک شد و به دو سال سلاله گشت و به دو سال فخار شد. (قصص الانبیاء ص 9).
عجیب نیست اگر از طین بدر کندگل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاله ٔ طین را.

سعدی .


|| نطفه . (غیاث ) (دهار). آب پشت مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
عزیزتر ز تو کس نیست بر پیمبر از آنک
سلاله ٔ گل اویی و لاله ٔ گل او.

خاقانی .


|| فرزند. (منتهی الارب )(دهار). بچه و طفل صغیر. (غیاث ) (آنندراج ) :
نیک نگه کن به آفرینش خود در
تا بگه پیریت ز حال سلاله .

ناصرخسرو.


خدای تا گل آدم سرشت و خلق نگاشت
سلاله ٔ چو تو دیگر نیافریداز طین .

سعدی .


|| نسل . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
سلاله . [ س ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، محلی کوهستانی و گرمسیر است ، دارای 184 تن سکنه و آب آن از چشمه ...
صلالة. [ ص ِ ل َ ] (ع اِ) آستر موزه یا ساق موزه . (منتهی الارب ). ج ، اَصِلَّة.
صلالة. [ ص ُ ل َ ] (ع اِ) آنچه برافتد از ریختن آب و جز آن . (منتهی الارب ).
یعنی زنجیروار آمده از بن مشترک... مانند سلاله ی پیامبر که منظور نوادگان وی بوده است. سلاله ی طین که در اشعار مختلف هست بمعنی نسلهای آمده از تخمه ی اصل...
پاکیزگی ها. [گیاه] مرک پاکیزگی های خاک و آب را به خویشتن کشد و مر آن پاکیزگی ها را به تازی سلاله گویند. (ناصر خسرو، زادالمسافر، تصحیح عماد حایری، نش...
سلاله /solāle/ معنی ۱. نسل. ۲. فرزند. ۳. [قدیمی] آنچه از چیزی بیرون کشیده شود. ۴. [قدیمی] نطفه. ۵. [قدیمی] خلاصه. فرهنگ فارسی عمید ###################...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سُلالۀ پیامبر. (اسم مرکب) نسل پیامبر، فرزند پیامبر. رجوع شود به «سلالة». توضیح: در مورد واژۀ «سُلاله» چنانکه در بالا بکار رفته است، امثال زیر قا...
همچنین رسم الخطی نداریم (( ثلالهء)) شاید دوست عزیزمان منظورشان ((ثلاثۀ )) باشد !!!؟؟؟
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
رامین
۱۳۸۹/۰۵/۱۰ Iran
0
1

خواستم این شعر فروغ رو هم اضافه کنم اما نمی دونم چطوری میشه من از سلاله ی درختانم، تنفس هوای مرده ملولم می کند


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.