سلب
نویسه گردانی:
SLB
سلب . [ س ُ ] (ع ص ) زنی و ناقه ای که بچه اش مرده باشد یا ناتمام افکنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صلب . [ ص ُ ] (اِخ ) کوهی است بنی مرةبن عباس را. (معجم البلدان ).
صلب کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بر دار زدن . رجوع به صلب شود.
صلب المعجم . [ ص ُ بُل ْ م َ ج َ ](ع ص مرکب ) عزیزالنفس . (منتهی الارب ). نادرالوجود.
صَلب نام زنانه. (شُعار ادبی واهی) بر دار کشیدن نام زنانه. رجوع شود به صَلب.