سلس
نویسه گردانی:
SLS
سلس . [ س َ ل َ ] (ع مص ) نرم خوی شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). نرمی و آسانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرمانبردار شدن . (دهار). || روان شدن بول چنانکه آن را باز نتوان داشت . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || رفتن بیخ شاخ خرمابن . (منتهی الارب ). || پوسیده و ریزه ریزه گردیدن چوب . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اصطرلاب ثلث . [ اُ طُ ب ِ ث ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) برای هر سه درجه بکار رود. (از مفاتیح خوارزمی ).