سلیمان
نویسه گردانی:
SLYMAN
سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) (کوه ...) نام دو رشته جبال است در جنوب شرقی افغانستان : یکی شرقی و دیگری غربی و هر دو از شمال بجنوب کشیده شده و اهمیت آنها کمتر از کوههای هندوکش نیست . دامنه ٔ کوههای سلیمان مسکن پشتوها است . این سلسله شامل سه حصه است ، حصه ٔ اول که حد مشرقی آریانای کبیر را تشکیل می دهد. رجوع به قاموس جغرافیایی افغانستان شود.
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نگین سلیمان. [ ن ِ سُ] (اِخ). نگین یا مُهر ِ سلیمان. انگشتری سلیمان. در ادب فارسی گاه منظور از نگین مُهر و خاتَم پیامبری به ویژه خاتم سلیمان نبی است: ...
سلیمان حییم از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد سلیمان حییم سلیمان حییم סולימאן חיים Soleiman haiim.jpg زادهٔ ۱۲۶۶ تهران، ایران درگذشت ۲۵ بهمن ۱۳۴۸ (۸۲ سال) ...
شاه سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ )یکی از متنفذان خراسان بنام سیدمحمد که خود را خواهرزاده ٔ شاه سلطان حسین صفوی میدانست در حدود سال 1162 هَ . ...
شاه سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) واقع در بلوک کوه مره از قریه ٔ دشت ارجن . (فارسنامه ٔ ناصری ص 320).
سلیمان روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 13).
فقیه سلیمان . [ ف َ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سردشت شهرستان مهاباد، دارای 162 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سردشت و محصول عمده اش غله ...
فقیه سلیمان . [ ف َ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، دارای 170 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ گاورود و محصول عمده اش غله...
سلیمان آباد. [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، بادام ، کرچک و حبو...
سلیمان آباد. [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، صیفی ، بنشن ، پنبه ، چغندرقند و شغل اه...
سلیمان اول . [ س ُ ل َ ن ِ اَوْوَ ] (اِخ ) از سلاطین عثمانی . رجوع به سلیمان شود.