سمع
نویسه گردانی:
SMʽ
سمع. [ س ُم ْ م َ ] (ع ص ) سبک و غول را بدان وصف کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سمع. [ س َ ] (ع مص ) شنیدن . (غیاث ) (منتهی الارب ) (دهار) (تاج المصادر زوزنی ). || (اِ) شنوایی . (غیاث ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص ...
سمع. [ س ِ ] (ع اِ) بچه ٔ گرگ از کفتار. (غیاث ) (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بچه ٔ گرگ مطلق . (غیاث ). || ذکر نیکو. (م...
ام سمع. [ اُم ْ م ِ س َ ] (ع اِ مرکب ) دماغ . (المرصع) (اقرب الموارد) ۞ .
شنود، پنهانی گوش کردن سخنان دیگران بدون آگاهی و رضایت آنها یا مستقیم و یا غیر مستقیم از راه دستگاه های مخابراتی.
صمع. [ص َ ] (ع مص ) زدن کسی را به چوب دستی . || گذار کردن بر قوم و بازداشتن ایشان را بسخن . || بی باکانه بر سر خود رفتن . || خطا کردن ...
صمع. [ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صُمعان و صَمعاء. || و کلاب صمع الکعوب ؛ یعنی سگان خرد شتالنگ . (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سما. [ س َ ] (ع اِ) در میان فارسی زبانان با حذف همزه به معنی آسمان آمده : آب رونده به نشیب و فرازابر شتابنده بسوی سماست . ناصرخسرو.نام ...
سما. [ س ُ ] (اِ) مشروبی بود که هندوان بر آتش مقدس می افشاندند. (تاریخ تمدن قدیم ایران ).
سماء. [ س َ ] (ع اِ) آسمان . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء). آسمان و لفظ سما مأخوذ از سمو است که به معنی بلندی باشد. (غیاث ) (آنندراج )...