سنط
نویسه گردانی:
SNṬ
سنط. [ س ِ ] (ع اِ) پیوند دست . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سنت کردن . [ س ُن ْ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ختنه کردن . (ناظم الاطباء). ختان . بریدن . ختن : و طاهر را سنت کردند اندر سنه ٔ ست و سبعین و مأت...
سنت گودار. [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) ۞ کوهی است از سلسله جبال آلپ در سویس . مرتفعترین نقطه ٔ آن 3226 متر و همیشه مستور از برف است . راه آهنی که ...
طلاق سنت . [ طَ ق ِ س ُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) و آن دو نوع است : طلاق سنی بمعنی اعم ؛ طلاقی که بواسطه ٔ رعایت شرایط جایز است . طل...
سنت نهادن . [ س ُن ْ ن َ ن َ دَ ] (مص مرکب ) روش و قاعده وقانون ترتیب دادن . طریقتی بنیاد نهادن : هرکه او بنهاد ناخوش سنتی سوی او نفرین رو...
سنت اگوستن . [ س َ اُ ت َ ] (اِخ ) ۞ متولد بسال 354 و متوفی بسال 430 م . کشیش هیپون ۞ نزدیک شهر بن ۞ پسر سنت مونیک ۞ پس از جوانیی پ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ژان بن سنت آندره . [ ژام ْ ب ُ س َ رِ ] (اِخ ) ۞ یا آندره ژان بون ۞ . او را بارون ۞ نیز میگفتند. وی عضو مجلس کنوانسیون ۞ فرانسه بود (...