سنگ کردن
نویسه گردانی:
SNG KRDN
سنگ کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سنگ کردن متاعی را، قیمت گزاف بر آن نهادن و رفتن تا هیچکس آنرا نخرد و عاقبت خود او آنرا به ثمن بخس خریداری کند. (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
سنگ تاب کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با ریختن سنگ تفته در مایعی آنرا گرم کردن . (یادداشت بخط مؤلف ): رضیف ؛ شیر سنگ تاب کرده . (منتهی ا...
سنگ چین کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دور زمینی را سنگ چیدن و محفوظ داشتن آنرا. گرداگرد زمین بی صاحبی (زمین موات را) سنگ چین کنند بخاطر ح...
سنگ شوی کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریگ شوی کردن . شستن دانه ای را به آب چنانکه سنگ و ریگ آن ته نشین شود: سنگ شوی کردن خاکشی . رجوع...
سنگ انداز کردن . [ س َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کلوخ انداز کردن . می خوردن در آخر ماه شعبان . کنایه از جشن گرفتن : شهریاراماهی آمد بس عزیز و محت...
سنگ باران کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سنگ زدن و سنگ ریختن بر کسی یا جایی . (از آنندراج ) : یکی سنگ باران بکردند سخت چو باد خزان برجهد ...
سنگ و تیغ مهر کردن . [ س َ گ ُ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در عشره ٔ محرم و از نوزدهم تا بیست ویکم رمضان موافق مذهب امامیه که شهادت امام بر حق...