سوء
نویسه گردانی:
SWʼ
سوء. [ س َ ] (ع مص ) غمگین کردن . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ). اندوهگین کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (صراح اللغة) (المصادر زوزنی ).
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سو. [ س ُ ] (اِخ ) نام چشمه ای است در ولایت طوس و به چشمه ٔ سبز اشتهار دارد. (برهان ) (جهانگیری ).
صو. [ ص َوو ] (ع ص ) فارغ . خالی . (منتهی الارب ).
هم سو. [ هََ ] (ص مرکب ) دو چیز که در یک جهت در حرکت باشند.
سه سو. [ س ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مثلث . (التفیهم ) (دانشنامه ٔ علایی ): و برگ او [ برگ نبات سقمونیا] سه سو است همچون برگ لبلاب . (ذخیره ٔ خوا...
شش سو. [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) شش جهت . (ناظم الاطباء). شش جهت است که بالا و پایین و پس و پیش و چپ و راست باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (از ان...
آق سو. (اِخ ) نام ترکی چند رود به آسیای مرکزی .
آق سو. (اِخ ) نام شهری بترکستان شرقی چین ، دارای 50هزار سکنه . || نام واحه ای بترکستان . || نام شهری به آسیای صغیر.
آن سو. (اِ مرکب ، ق مرکب ) آن سوی . آن طرف . مقابل این سوی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.