سویداء
نویسه گردانی:
SWYDʼʼ
سویداء. [ س ُ وَ ] (ع اِمصغر) سوداء. (بحر الجواهر). مصغر سوداء. (منتهی الارب ). || میانه ٔ دل . (بحر الجواهر). میان دل . (مهذب الاسماء) (دهار). دانه ٔ دل . (دهار) (منتهی الارب ). سویداءالقلب . دانه ٔ دل . (ناظم الاطباء). رجوع به سودا و سویدا شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سویدا. [ س ُ وَ ] (ع اِ) نقطه ٔ سیاه که بر دل است . (غیاث ) (آنندراج ) : این سویدای دل من که حمیراصفت است صافی از تهمت صفوان بخراسان یابم...