سیال
نویسه گردانی:
SYAL
سیال . [ س َی ْ یا ] (ع اِ) نوعی از درخت انگور یا خار.(آنندراج ). عُض ّ. (منتهی الارب ). قسمی از عضاة است . (یادداشت بخط مؤلف ). شبهان . شاباهی . شاباهان . فالیورس . (یادداشت بخط مؤلف ). || (ص ) روان . (آنندراج ). جاری . روان . (ناظم الاطباء). جاری شونده . || رقیق . (آنندراج ) (غیاث ). || نوعی از ماهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سیال . [ س َ ] (اِ) یاسمین را گویند و آن سفید و زرد میباشد. (برهان ) (آنندراج ). یاسمین . (بحر الجواهر) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
مطالعه ذهن شخصیت ها ( بیشتر در داستان این واژه استفاده میشود)
سؤال . [ س ُ آ ] (ع مص ) درخواست . (ناظم الاطباء). خواستن . (غیاث ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). خواهندگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || پرسش . پرسیدن . ...
صیال . (ع مص ) حمله کردن بر حریف و زیادتی نمودن . || به یکدیگر حمله آوردن . || برجستن . (منتهی الارب ).