اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاپور

نویسه گردانی: ŠAPWR
شاپور. (اِخ ) ابن شاپور. پسر شاپور ذوالاکتاف .برادرزاده و جانشین اردشیر دوم . مدت پادشاهی او پنج سال بود. «بعضی راویان چهار ماه زیادت گویند، و بهری پنجسال و پنجاه روز گفته اند.» (مجمل التواریخ و القصص ص 68). شاپور الجنود لقب داشت . (حبیب السیر ج 1 ص 232). کتیبه ٔ پهلوی ساسانی که در سمت چپ کتیبه ٔ شاپور دوم و در غار کوچک طاق بستان واقع شده حاوی نام و القاب این پادشاه و پدر و جد اوست . (ایران در زمان ساسانیان ص 71). این پادشاه ، سیاست مودت آمیزی با امپراطور روم اختیار کرد. (ایران در زمان ساسانیان ص 292). در سال دوم جلوسش قراردادی با روم بست . درسال 383م . دولتین ایران و روم نزدیک بود باز بر سر ارمنستان داخل جنگ شوند. اما چون روم از ضربت سخت تزلزل آوری که از گوت ها در جنگ ادرنه در سال 378م . خورده بود هنوز سربلند نکرده بود و از این سو در ایران پادشاهانی سلطنت میکردند که تماماً دم از صلح میزدند و رزمجو نبودند لذا در 384 م . پیمان صلحی فیمابین بسته شد که بموجب آن قسمت اعظم شرقی ارمنستان ضمیمه ٔ دولت ایران و قسمت غربی ارمنستان متعلق بروم گردید. در این دو قسمت نمایندگانی از خاندان قدیم اشکانی حکمرانی میکردند، ولی استقلال ملی ارمنستان بکلی معدوم گردید. (تاریخ ایران سرپرسی سایکس ص 585 - 586). بین شاپور و امپراطور جوویانوس موافقت نامه ای مبنی بر شرکت دو شاهنشاهی در دفاع معابر قفقاز مبادله شد. ایرانیان در آن حدود استحکاماتی بنا کردند که آنها را ساخلوهای ایرانی محافظت میکردند و دولت روم قسمتی از مخارج می پرداخت . (ایران از آغاز تا اسلام صص 300 - 301). شاپور بسر کوبی طایفه ای از اعراب موسوم به «ایاد» نیزلشکر کشید. (تاریخ ایران سرپرسی سایکس ص 585). اعیان دولت در زمان سلطنت جانشینان شاپور دوم از جمله همین شاپور سوم بآسانی اقتداری را، که در عهد ذوالا کتاف از دست داده بودند، بچنگ آوردند. (ایران در زمان ساسانیان ص 278). همین بزرگان و نژادگان بودند که شاپور سوم را بقتل رسانیدند. (ایران در زمان ساسانیان ص 130). وفات وی در سال 388 م . بوده است . (تاریخ ایران ، سرپرسی سایکس ص 586). در مجمل التواریخ و القصص آمده است : وی بزمین میسان بمرد و در تاریخ جریر می گوید که سپاه بروی بشورید و طناب خیمه گسسته گشت ، و فلکه بر سرش رسید، و از آن بمرد. (مجمل التواریخ و القصص چ ملک الشعرای بهار ص 68). و بقول طبری بعضی از عظماء فرس عمداً طنابهای خیمه را قطع کردند تا شاپور خرمن هستی را بباد فنا داد. (حبیب السیر ج 1 ص 232).
در فارس نامه ٔ ابن البلخی آمده است : و چون (شاپوربن شاپور) به پادشاهی بنشست سپاهی و رعیت شاد شدند و سیرتی نیکو سپرد... در فسطاطی نشسته بود و بر سر او افتاد و فرمان یافت و قومی گفته اند که خویشان او طناب آن ببریدند و بر سر او افتاد و گذشته شد. (فارس نامه چ لیسترانج و نیکلسون ص 73). در کتاب صور پیراهن او وشی سرخ ، و اندر زیرش دیگری زرد، و شلوار آسمان رنگ ، تاج میان دو شرفه ٔ زراندر برنگ سبز، ایستاده نگاشته است ، قضیبی آهن صورت مرغی بر سرش بدست راست . و بدست چپ بر قبضه ٔ شمشیر فراخمیده . (مجمل التواریخ و القصص ص 35).
چو شاپور بنشست بر جای عم
از ایران بسی شادو چندی دژم .

فردوسی (شاهنامه ج 7 ص 2070 بیت 1).


چو شد سالیان پنج با چار ماه
بشد شاه روزی بنخچیرگاه
...ستاره زدند از بر خوابگاه
چو چیزی بخورد و بیاسود شاه
... بخفت او و از دشت برخاست باد
که کس باد از آنسان ندارد بیاد
فرو برده چوب ستاره بکند
بزد برسر شهریار بلند
جهانجوی شاپور جنگی بمرد
کلاه کیی دیگری را سپرد.

فردوسی (شاهنامه ج 7 ص 2071).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خوره ٔ شاپور. [ خوَ / خ ُ رَ / رِی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای فارس . رجوع به خره و خوره و تاریخ سیستان ص 26 و تاریخ گزیده ص 109 شود.
چشمه ٔ شاپور. [ چ َ م َ ی ِ ] (اِخ ) چشمه ای است که مشهور است و شاپور بدستکاری هنر در زمین ارمن از سنگ تراشیده و آن چنان صفا دارد که نظر ب...
قلعه ٔ شاپور. [ ق َ ع َ ی ِ ] (اِخ ) این قلعه در بالای کوهی است که در دامنه ٔ آن غار شاپور است در کازرون . (جغرافیای غرب ایران ص 130).
کوره ٔ شاپور. [ رَ / رِ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
علیرضا شاپور شهبازی، یکی از برجسته ترین مورخان دوره هخامنشی در سراسر گیتی و از چهره‌های ماندگار فرهنگی کشور، در سال 1321 در شیراز و در خانواده ای اصیل...
شاپور تهرانی یکی از نغمه سرایان عهد صفوی که در بین عامه، گمنام وآثارش مستور مانده‌است. بطوری‌که تذکره نویسان نگاشته‌اند، نام وی شرف الدین یا ارجاسب بو...
شاپور نشابوری . [ رِ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به اشهری شاپور... شود.
کاخ شاپور اول . [ خ ِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) در ویرانه های شهر بیشاپور (معروف به شاپور کازرون ) چندین سال پیش هیئت علمی فرانسوی امتیاز خاکبردار...
شادروان شاپور. [ دُ ن ِ ] (اِخ ) سدی است که بر رود شوشتر کرده اند تا آب بشهر نشیند. یاقوت گوید: این شادروان از بناهای عجیب است طول آن نزد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۷ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.