شاپور
نویسه گردانی:
ŠAPWR
شاپور. (اِخ ) وزیر العاضد لدین اﷲ آخرین خلیفه ٔ اسمعیلیه بود و در ایام وزارت او از جانب فرنگ سپاه فراوان بعزم جنگ متوجه مصر گشته و چون نزدیک به آن مملکت رسیدند خوف و رعب تمام بر ضمیر مقربان استیلا یافته ، طالب صلح شدند و بعد از آمد شد سفرا بر مبلغ هزار هزار دینار (کذا) امر مصالحه قرار یافت و محصلان فرنگ بجهت تحصیل آن زر به مصر درآمده ، این معنی بر خواطر اهل اسلام بغایت دشوار آمد و به آن راضی گشتند که پناه به والی شام نورالدین محمود برند، تا از عار نصاری خلاص شوند و شاپور مبلغ صدهزار دینار تسلیم محصلان نموده ، در ادای باقی وجه را تغافل پیش گرفت و باشاره ٔ عاضد، کتابتی به نورالدین محمود نوشته ، از استیلای فرنگیان استغاثه کرد و چون والی شام از حقیقت حال وقوف یافت اسدالدین شیرکوه را با لشکر گردون شکوه که عدد ایشان بهشتاد هزار می رسید بدفع مخالفان نامزد فرمود و بعداز وصول شیرکوه به نواحی مصر اهل فرنگ روباه مثال از قتال ترسیده به دیار خویش مراجعت نمودند و اسدالدین در ربیعالاخر سنه ٔ 564 به قاهره ٔ مصر درآمده ، عاضد از برای وی خلعت و عهدنامه فرستاد و او را به منصب وزارت نوید داد. در خلال این احوال روزی شاپور بجهت مشورت بعضی از امور متوجه وثاق اسدالدین شیرکوه گشت و در اثنای راه برادرزاده ٔ شیرکوه صلاح الدین یوسف با طایفه ای از امرای شام بشاپور رسیده ، او را گرفتند و عاضد این خبر شنیده ، بنابر رنجشی که از وی در خاطر داشت قاصدی نزد شامبان فرستاده ، سر وزیر را طلبید و صلاح الدین فی الحال او را به درجه ٔ شهادت رسانید، مصرع :
از تیغ ستم نرست او نیز.
(دستورالوزراء خوندمیر چ سعید نفیسی ص 225 و 226). و رجوع به تاریخ حبیب السیر چ تهران سال 1333 ج 2 ص 459 و 460 و 553 شود. نسبش به قبیله ٔ بنی سعدبن بکر می پیوست . (حبیب السیر ج 2 ص 553).
واژه های همانند
۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خوره ٔ شاپور. [ خوَ / خ ُ رَ / رِی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای فارس . رجوع به خره و خوره و تاریخ سیستان ص 26 و تاریخ گزیده ص 109 شود.
چشمه ٔ شاپور. [ چ َ م َ ی ِ ] (اِخ ) چشمه ای است که مشهور است و شاپور بدستکاری هنر در زمین ارمن از سنگ تراشیده و آن چنان صفا دارد که نظر ب...
قلعه ٔ شاپور. [ ق َ ع َ ی ِ ] (اِخ ) این قلعه در بالای کوهی است که در دامنه ٔ آن غار شاپور است در کازرون . (جغرافیای غرب ایران ص 130).
کوره ٔ شاپور. [ رَ / رِ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
علیرضا شاپور شهبازی، یکی از برجسته ترین مورخان دوره هخامنشی در سراسر گیتی و از چهرههای ماندگار فرهنگی کشور، در سال 1321 در شیراز و در خانواده ای اصیل...
شاپور تهرانی یکی از نغمه سرایان عهد صفوی که در بین عامه، گمنام وآثارش مستور ماندهاست. بطوریکه تذکره نویسان نگاشتهاند، نام وی شرف الدین یا ارجاسب بو...
شاپور نشابوری . [ رِ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به اشهری شاپور... شود.
کاخ شاپور اول . [ خ ِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) در ویرانه های شهر بیشاپور (معروف به شاپور کازرون ) چندین سال پیش هیئت علمی فرانسوی امتیاز خاکبردار...
شادروان شاپور. [ دُ ن ِ ] (اِخ ) سدی است که بر رود شوشتر کرده اند تا آب بشهر نشیند. یاقوت گوید: این شادروان از بناهای عجیب است طول آن نزد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.