شاة
نویسه گردانی:
ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
شاه رومی . (اِ مرکب ) فلفل سفید است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
شاه زنگ . [ هَِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حاکم و فرمانروای زنگ . سلطان زنگبار. || مجازاً شب را گویند وبعربی لیل خوانند. (برهان قاطع). ک...
شاه گردی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) بندگی و فرمانبرداری و شاگردی . (ناظم الاطباء). اما در جای دیگر دیده نشد. رجوع به شاگرد و شاگردی شود.
شاه لیمو. (اِ مرکب ) لیموی خوش ترکیب خوشبوی ، میخوش ، که در لار فارس و خبیص کرمان بهم میرسد. (بهار عجم ) (آنندراج ) : جز بشاهی نشود فطرت فقرم ...
شاه گلن . [ گ َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. دارای 35 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، توتو...
شاه گلن . [ گ َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو. دارای 52 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات است ....
شاه گلی . [ گ ُ ] (اِخ ) (استخر) دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 530 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آن غ...
شاه گنگ . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) گنگ بزرگ آسیا. مجرای بزرگ آب آسیا. (یادداشت مؤلف ).
شاه کوه .(اِ مرکب ) کوه بزرگ . بزرگترین و مرتفعترین کوهها.- امثال :پشتش بشاه کوه است ؛ پشتیبانی قوی داشتن . (یادداشت مؤلف ).
شاه کوه . (اِخ ) نام یکی از کوههای غرب ایران در کرمانشاهان که در سرحد ایران و عراق قرار گرفته است .(جغرافیای غرب ایران ص 95 و 27). || ...