شاة
نویسه گردانی:
ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
شاه نام . (اِخ ) نام شهری از ولایت شروان . (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء).
شاه نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نام لحنی است در موسیقی . رجوع به کلمه ٔ آهنگ در لغتنامه شود.
شاه میری . (اِ مرکب ) شاه ْمُردی . زمان و دورانی که شاه میرد. مرگ شاه . در شاه میریهای زمانهای انحطاط ایران قتلها و غارتهای بسیار روی میداد....
شاه مردی . [ م ُ ] (اِ مرکب ) شاه میری . در اصطلاح عامه سالی را گویند که شاه در آن سال میرد چه در سابق بعلت مردن شاه امنیت کشور مشوش میش...
شاه مردی . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس . دارای 400 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن خرما است . (از فرهن...
شاه مرغ . [ م ُ ] (اِ مرکب ) ابویعلی . (المرصع) : حارث شاه مرغی داشت کی بانگ کردی اندرآن ساعت بانگی بکرد. (کشف المحجوب هجویری ص 227).
شاه ملک . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) ملقب به الجندی . حاکم شهر جند بود و در سال 432 هَ . ق . خوارزم رااز دست اولاد آلتونتاش خوارزمشاه بیرون کرده . ر...
شاه نبی . [ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش هندیجان شهرستان خرمشهر. دارای 220 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرا...
شاه نجف . [ هَِ ن َ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان و فرمانروای نجف . || (اِخ ) در تداول عامه امیرالمؤمنین علی علیه السلام .
شاه نجف . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فلارد بخش لردگان شهرستان شهرکرد. دارای 316 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از ف...