اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاة

نویسه گردانی: ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۹ ثانیه
چشمان شاه . [ چ َ / چ ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از جاسوسان و کارآگاهان شاه . کنایه از افرادی که در زمان پادشاهی هخامنشیان و اش...
باینه شاه . [ ن َ ] (اِخ ) ۞ دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین در 12 هزارگزی شمال مرکز بخش ، سکنه ٔ آن 231تن ، آب از چشمه ...
بلورین شاه . [ ب ُ ] (اِخ ) لقب پادشاه بلور [ ناحیتی از حدود ماوراءالنهر ] و چنین گویند که ما فرزند آفتابیم و تا آفتاب برنتابد از خواب برنخیزد....
ختلان شاه . [ خ ُت ْت َ ] ۞ (اِخ ) نام عام امراء خُتَّل است و آنان را شیر ختلان نیز می گفته اند. (یادداشت بخط مؤلف ). امیر خُتَّل است و آ...
خانیک شاه . (اِخ ) دهی است از دهستان برون بخش حومه ٔ شهرستان فردوس ، واقع در 5هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بجستان به فردوس . این دهکده در منط...
شاپوه شاه . (اِخ ) شاپورشاه . شاپور دوم ساسانی . (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2609). رجوع به شاپوربن هرمز و شاپور دوم و شاپور ذوالاکتاف شود.
کتب طریقت اویسی شاه مقصودی - مکتب عرفان اسلامی ® مکتب طریقت اویسی شاه­ مقصودی، مکتب عرفان اسلامی®، یک بنیاد غیر انتفاعی بین­المللی است که مراکز آن ...
نورعلی شاه .[ ع َ ] (اِخ ) محمدعلی بن فیض علی شاه میرزا عبدالحسین بن ملا محمدعلی ، امام جمعه ٔ طبس . از مشاهیر عرفا و از شاعران قرن سیزدهم هجری...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.