شاة
نویسه گردانی:
ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۷ ثانیه
شاه پسندخان . [ پ َ س َ ] (اِخ ) (...افغان ) نام سرداری از افاغنه در دوره ٔ شاه احمد درانی .رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 75، 76، 308 شود.
شاه جمشیدی . [ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آبسرده بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ گرگان . محصول آن غلات ...
شاه بهرامی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از بخش سروستان شهرستان شیراز. دارای 109 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و برنج است . (از فرهنگ جغر...
شاه بولاغی . (اِخ ) نام محلی در کنار راه خوی به ماکو، میان کسیان و مریملر در 62 هزارگزی خوی . (یادداشت مؤلف ).
شاه اولیاء. [ هَِ اَ ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان فارسی زبان به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دهند. (یادداشت مؤلف ).
شاه بدخشان . [ ب َ دَ ] (اِخ ) صاحب مجالس النفائس می نویسد: لعلی تخلص میکرد، بسیار مؤمن و خوش طبع و پرهیزگار بود و چندین سال بود که سلطنت ا...
خاوران شاه . [ وُ ] (اِخ ) مهر. هور. خور. شمس . خورشید : چو از خاور برآمد خاورانشاه شهی کش مه وزیر است آسمان گاه .(ویس و رامین ).
حسینعلی شاه . [ ح ُ س َ ع َ ] (اِخ ) ابن جهاز. چهارمین امیر قراقوینلو است بعد از پدر به تخت نشست و 873 هَ . ق . درگذشت . (مرآت البلدان ج 1 ص 4...
باباعلی شاه . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر، یک هزارگزی شمال گناوه ، کنار دریا و راه فرعی ریک به بندر دیلم ...
اخی شاه ملک . [ اَ م َ ل ِ ] (اِخ ) از سران عهد ملک اشرف بن تیمورتاش . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 177 شود.