شاة
نویسه گردانی:
ŠA
شاة. (ع اِ) الَ ... وسیله ای که بدان از نخل خرما بالا روند. (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
شاه اسفرهم . [ اِ ف َ هََ ] (اِ مرکب ) مرکب از شاه و اسفرهم . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی شاه اسپرم است . (از برهان ). رجوع به شاه اسپر...
شاه اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) رجوع به اسکندرشاه شود.
ملک شاه که او را شاهنشاه نیز میخواندند یکی از سلاطین سلجوقیان روم بین سالهای ۱۱۱۰ تا ۱۱۱۶ بود. پیش از به قدرت رسیدن ملک شاه و پس از مرگ قلج ارسلان ی...
(محمدرضاشاه) پهلوی نام شاه ایرانی است که پسر( رضاشاه پلوی) میباشد
و حکومت او درسال1357 توسط امام خمینی(ره) به پایان رسید
میرعلم شاه . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 11هزارگزی شمال باختری جوی زر با 200 تن سکنه . آب آن...
شاه بیک زائی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. دارای 200 تن سکنه . آب آن از باران و چاه . محصول آن حب...
شاه باش گفتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) شاباش گفتن . زنده باش گفتن . رجوع به شاباش گفتن شود.
شاه آباد عرب . [ دِ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان درب قاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 548 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ا...
شاه آباد غرب . [ دِ غ َ ] (اِخ ) شهر کوچک شاه آباد غرب مرکز شهرستان شاه آباد است . یکی از شهرهای استان پنجم کشور دارای باغهای میوه و کارخانه...
شاه آباد کرد. [ دِ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه شهرستان بجنورد. دارای 442 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، بنشن ...