گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شاه نویسه گردانی: ŠAH شاه . (ع ص ) رجل شاه ُ البصر؛ به معنی رجل شائه البصر است ، یعنی مرد تیز بینایی . (از منتهی الارب ). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۹ ثانیه واژه معنی شاه سلیمان شاه سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ )یکی از متنفذان خراسان بنام سیدمحمد که خود را خواهرزاده ٔ شاه سلطان حسین صفوی میدانست در حدود سال 1162 هَ . ... شاه سلیمان شاه سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) واقع در بلوک کوه مره از قریه ٔ دشت ارجن . (فارسنامه ٔ ناصری ص 320). شاه دیوانه شاه دیوانه . [ هَِ دی ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام زنی دیوانه بزمان ناصرالدین شاه . و «شاه دیوانه » مثلی مبتذل است برای کسی که کار او نه خردم... شاه بهرامی شاه بهرامی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از بخش سروستان شهرستان شیراز. دارای 109 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و برنج است . (از فرهنگ جغر... شاه بولاغی شاه بولاغی . (اِخ ) نام محلی در کنار راه خوی به ماکو، میان کسیان و مریملر در 62 هزارگزی خوی . (یادداشت مؤلف ). شاه پسرمرد شاه پسرمرد. [ پ ِ س َ م ُ ] (اِخ )دهی از دهستان بوشگان بخش خورموج شهرستان بوشهر. دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن خرما، تنباک... شاه پسندخان شاه پسندخان . [ پ َ س َ ] (اِخ ) (...افغان ) نام سرداری از افاغنه در دوره ٔ شاه احمد درانی .رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 75، 76، 308 شود. شاه بدخشان شاه بدخشان . [ ب َ دَ ] (اِخ ) صاحب مجالس النفائس می نویسد: لعلی تخلص میکرد، بسیار مؤمن و خوش طبع و پرهیزگار بود و چندین سال بود که سلطنت ا... شاه خراسان شاه خراسان . [ هَِ خ ُ ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان ایران امام هشتم (ع ) را داده اند. شاه جمشیدی شاه جمشیدی . [ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آبسرده بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ گرگان . محصول آن غلات ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ صفحه ۵۲ از ۷۱ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود