اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه محمد

نویسه گردانی: ŠAH MḤMD
شاه محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ولد مولانا حسن شاه شاعر است ، ابریشم کاری میکرد. ازوست این مطلع :
میشدم در طلب یار نمی پرسیدم
خبرش را ز کسی تا که نگوید دیدم .

(مجالس النفایس ص 154).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کلاته شاه محمد. [ ک َ ت َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دولت خانه ٔ بخش حومه شهرستان قوچان . محلی کوهستانی و معتدل است و سکنه ...
شاه محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ملازم بابر پادشاه بود و منصب کتابداری داشت . این مطلع از اوست :هر چند شعله زد شب غم برق آه ماروشن نگشت...
شاه محمد شیرازی . [ م ُ ح َم ْ م َدِ ] (اِخ ) ملقب به عارف اصطهباناتی ، در اصطهبانات بدنیا آمد و در حدود 1130 هَ . ق . به شیراز درگذشت . در دورا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.