اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شحنة

نویسه گردانی: ŠḤN
شحنة. [ ش ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) آنقدر از گیاه که ستوران را یک روز و یک شب کفایت کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جماعت اسبان یا به قدر کفایت از آن ، یقال : بالبلد شحنة من الخیل ؛ ای رابطة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنچه کشتی را بارگیری کنند. (از ذیل اقرب الموارد). || آنکه ضبط مدینه و سیاست آن را از طرف سلطان بس باشد. (منتهی الارب ). || گروهی نگاهبانان شهر. (از آنندراج ). گروهی که شهر نگاه دارند. (مهذب الاسماء). || نایب . آن کس که خراج را فراهم می آورد. || رسول و پیغام آور. (ناظم الاطباء). عامل عمل دار. کاردار. (زمخشری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ابن شحنه . [ اِ ن ُ ش َ ن َ ] (اِخ ) ابوالولید محمدبن محمدبن محمودبن شحنه زین الدین حلبی (749-815 هَ .ق .). قاضی حنفیه بحلب . در چند فن بنظ...
شحنه ٔ خراسانی . [ ش َ ن ِ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) محمدمهدی خان فرزند محمدحسن بیک بن حاجی محمدخان اوبهی . اصلش از خراسان و پدرش ساکن مازندران بود. ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.