گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۰ ثانیه واژه معنی تحویل شدن تحویل شدن . [ ت َح ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) واقع شدن خورشید در محاذات حمل . (ناظم الاطباء). تحویل سال . انتقال آفتاب به حمل . رجوع به تحویل سا... تکلیف شدن تکلیف شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم ، بحد بلوغ رسیدن . بحد تکلیف رسیدن . بالغ گردیدن . خود را شناختن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا... تسلیم شدن تسلیم شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تن دادن . گردن نهادن . گردن دادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از جمله واجبتر و بهتر و حقتر و سزاوارتر ... تصویب شدن تصویب شدن . [ ت َص ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تصویب گردیدن . روایی یافتن . مورد قبول اکثریت مراجع قانون گذاری واقع شدن امری به منع یا ایجاب . تعبیه شدن تعبیه شدن . [ ت َ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) واقع شدن و قرار گرفتن . (ناظم الاطباء). ترغده شدن ترغده شدن . [ ت َ رَ / ت َغ َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به ترغده شود. ترسان شدن ترسان شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بیمناک شدن . خائف شدن : کودکان اول ببانگ زندگان ترسان شوندچون برآید روزگاری طبع در هیجا شود.ناصرخسرو... جایکن شدن جایکن شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از جا بیرون آمدن . از جای برکنده شدن . توانگر شدن توانگر شدن . [ ت ُ / ت َ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نیرومند شدن . قوی شدن . توانا شدن . پیروز شدن : بزرگان ایران توانگر شدندبسی نیز با تخت و افسر ... توأم شدن توأم شدن . [ ت َ / تُو ءَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متصل و مخلوط و یکی شدن . آمیخته شدن . امتزاج . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ صفحه ۷۸ از ۱۳۵ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود