اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
دامیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ذرو. (تاج المصادر بیهقی ). برداشتن باد چیزی را. بباد دادن و برداشتن باد چیزی را. (مجمل اللغة).
خاطرجمع شدن . [ طِ ج َش ُ دَ ] (مص مرکب ) اطمینان پیدا کردن . مطمئن شدن .
چراغان شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چراغانی شدن .رجوع به چراغان و چراغان کردن و چراغانی شدن شود.
چکمیزک شدن . [ چ َ زَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به بیماری چکمیزک مبتلا گشتن . سلس البول گرفتن . قطره قطره شاشیدن . مَثن . (منتهی الارب ). و رجوع ب...
جزغاله شدن . [ ج ِ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سخت سوختن چنانکه آب نماند یا بسیار کم ماند. (یادداشت مؤلف ).
چارمیخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چهارمیخ شدن . تعذیب و شکنجه شدن . نوعی از تعذیب مجرمان که دراز بر زمین انداخته به چهارمیخ دست و پا بن...
چارابرو شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دمیدن موی بر پشت لب . رجوع به چار ابرو شود.
چارپهلو شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چیز بسیار خوردن و بر پشت خوابیدن است . (برهان ) (آنندراج ). بسیار خوردن . سخت سیر شدن . ارتباع ...
چارچشم شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از بدقت نگاه کردن . با دقت و کنجکاوی بسیار در کسی یا چیزی نگریستن .
پیچیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) التواء. (زوزنی ). تلوی . (تاج المصادر). اطواء. انهصار. (منتهی الارب ): التیاث ؛ پیچیده شدن چیزی بر چ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.