اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شرق

نویسه گردانی: ŠRQ
شرق . [ ش َ رَ ] (ع اِ) آفتاب . گویند: طلع الشرق . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || گاهی اطلاق می شود بر جهتی که خورشید از آن برآید. (از اقرب الموارد). شَرق . رجوع به شرق شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شرغ . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است به بخارا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرغ . نام قریه ای به بخارا. معرب چرغ است که نام یکی از دیه های بزرگ ب...
شرغ شرغ . [ ش َ رَ ش َ رَ / ش َ ش َ ] (اِ صوت ) بانگ بهم خوردن دو چیز. (یادداشت مؤلف ). شرق شرق . رجوع به شرق شرق شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.