شعر
نویسه گردانی:
ŠʽR
شعر. [ ش ِ ] (ع مص ) شَعْر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن . (منتهی الارب ). شعر گفتن هرچه باشد. (آنندراج ). و رجوع به شَعْر شود. || چیره شدن به شعر بر کسی . (ناظم الاطباء). || دریافتن و دانستن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دانستن . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). دانستن از طریق حس . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به شَعْر شود.
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
شعر می دانید چیست؟
شعر هم نوعی بهار زنـدگیست
عالمی از واژه ها در باغ دل پروردن است.
شعر تقسیم سطور نثر نیست
باید اندر شعر زیست
.
موسیقی در نظم ...
بر در دیوار جهان کاشیت شاهد زیبای تو نقاشیت
قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر (کلاسیک) فارسی است. قصیده که معمولاً بسیار بلند (بیشتر از ۱۴ بیت) است بیشتر برای مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه...
کس شعر [ک ُ ش ِ ] حرف مهمل و یاوه. چرند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شاه شعر. [ ش ِ ](اِ مرکب ) بیت الغزل . شاه بیت . رجوع به شاه بیت شود.
فرق شعر و نثر
نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند:
نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.