قصیده شعر هدفمند شعر مناسبتی شعر موضوعی موردی
نویسه گردانی:
QṢYDH ŠʽR HDFMND ŠʽR MNASBTY ŠʽR MWḌWʽY MWRDY
قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر (کلاسیک) فارسی است. قصیده که معمولاً بسیار بلند (بیشتر از ۱۴ بیت) است بیشتر برای مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه سروده میشود. در این نوع شعر مصراع اول با مصراعهای زوج هم قافیه است. تفاوت قصیده با غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادی بیتهای قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. از همین روست که در دیوانهای شاعران قصیده سرا به قصیدههای کمتر از بیست بیت یا متجاوز از ۱۷۰ یا ۲۰۰ بیت بر میخوریم. قصیده میتواند بر وزنهای گوناگونی باشد.[۱]
محتویات [نمایش]
وجه تسمیه [ویرایش]
از آن جا که در این گونه شعر نظر شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد آن را قصیده یعنی مقصود نام داده اند. طبق نظر علمای ادب، در قصاید فارسی مطلع باید که مصرّع باشد و هر گاه که چنین نیست، به آن شعر قطعه میگویند و نه قصیده.[۲]
پیشینه [ویرایش]
اگرچه پیشینه قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت میرسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده است.[۳] از قرن هفتم به بعد، به علت از بین رفتن دربارهای مقتدری که مشوق شاعران مدیحهسرا بودند، قصیده رو به ضعف نهاد. موضوع قصیدهها از قرن نهم به بعد، بیشتر تجلیل و ستایش اولیای دین است. در دوران متأخر ملک الشعراء بهار با وارد کردن مضمون های اجتماعی و سیاسی در قصیدهها، رنگ تازهای به قصیده داد و این قالب شعری را احیاء کرد.[۴]
تحولات [ویرایش]
قصیده از حیث مضمون و محتوا، از آغاز تا امروز دستخوش دگرگونیهایی شده است که میتوان به اجمال به شرح زیر بیان کرد:
الف) در رزوگار سامانیان اغلب به مدح و ستایش در حد اعتدال و مبالغههای شاعرانه پرداخته میشده است.
ب) در دوران غزنویان و سلجوقیان به مدح و ستایش سلاطین و وزرا و امرا با تملق و چاپلوسی به حد غلو و افراط در طرح تقاضا به حد سوال و تکدی می رسیده است.
ج) ناصر خسرو، با ایجاد تحول و انقلاب در مضمون قصیده، آن را در خدمت توجیه و تبیین مبانی اعتقادی آیین اسماعیلیان در آورد.
د) سنایی غالب قصیده را به مضامین دینی و عرفانی و زهدیات و قلندریات تخصیص داد و شیوهٔ او به وسیلهٔ عطار، شمس مغربی، اوحدی، خواجو، جامی و دیگران دنبال شد.
ه) سعدی و به تبع او سیف فرغانی قصیده را بیشتر در استخدام طرح مسائل اخلاقی و اجتماعی درآوردند.
و) از دوران مشروطیت به این سو، قصیده بیشتر در خدمت مسائل سیاسی، اجتماعی، میهنی و ملی و ستایش آزادی قرار گرفته و در تهییج عواطف و احساسات و تنویر افکار جامعهٔ کتابخوان نقش بسزایی داشته است. شاخصترین قصاید از این نوع را می توان دردیوان ملکالشعرا بهار سراغ گرفت.
قوانین و اصطلاحات [ویرایش]
قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مطلع نامیده میشود. در قصیدههای مدحی، اغلب چهار بخش مشخص است: تشبیب، تخلص، مدح و دعای تأبید. بیت های شروع قصیده را که معمولا وصف طبیعت یا شرح وصال یا فراق معشوق است، "تغزل"(شعر عاشقانه گفتن) یا "تشبیب"(احوال ایام جوانی را ذکر کردن) یا "نسیب"(شعر لطیف درباره زنان) میگویند. پس از چند بیت، شاعر تغزل را به مدح میکشاند که این قسمت را "تخلص" مینامند. مهارت شاعر در پیوستن بخش مقدمه قصیده به مدح، و ظرافتی که در این مورد به کار میبرد "حسن تخلص" نامیده میشود. پس از مدح که قسمت اعظم قصیده را تشکیل میدهد،شاعر قصیده را با دعای تأبید به پایان میبرد، یعنی برای ممدوح خود آرزوی جاودانگی میکند، که به این قسمت "شریطه" میگویند. در بسیاری از قصاید، مخصوصا وقتی که موضوع آن مدح نیست، بدون تشبیب و تغزل سروده شدهاند و شاعر بدون مقدمه وارد موضوع مورد نظر خود شدهاست. چنین قصیدهای را "محدود" یا "مقتضب" مینامند.[۵] به لحاظ طولانی بودن قصیده و یکسان بودن قوافی، گاه شاعر مجبور به تجدید مطلع میشود. یعنی مصرع اول بیتی در اواسط قصیده با مصرعهای زوج هم قافیه میگردد. پس از آن شاعر اجازه دارد که قوافی تکراری با بخش قبلی را در شعر خود استفاده نماید. خاقانی شروانی و سعدی شیرازی در قصاید خود از روش تجدید مطلع سود برده اند.[۶]
قصیدهسرایان بزرگ فارسی [ویرایش]
فرخی سیستانی
منوچهری دامغانی
عنصری
ناصر خسرو
خاقانی شروانی
انوری ابیوردی
ظهیر فاریابی
سعدی شیرازی
منابع [ویرایش]
↑ همایی، استاد جلالالدّین. فنون بلاغت و صناعات ادبی، جلد اوّل (صنایع لفظی بدیع و اقسام شعر فارسی)، چاپ سوّم، انتشارات توس، تهران، ۱۳۶۴
↑ همایی، استاد جلالالدّین. فنون بلاغت و صناعات ادبی، جلد اوّل (صنایع لفظی بدیع و اقسام شعر فارسی)، چاپ سوّم، انتشارات توس، تهران، ۱۳۶۴
↑ آرایههای ادبی(قالبهای شعر، بیان و بدیع). (ISBN 964-05-0036-4)
↑ میرصادقی، میمنت. واژه نامه هنر شاعری: فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبکها و مکتبهای آن ، چاپ سوم، انتشارات کتاب مهناز، تهران، 1385
↑ میرصادقی، میمنت. واژه نامه هنر شاعری: فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبکها و مکتبهای آن ، چاپ سوم، انتشارات کتاب مهناز، تهران، 1385
↑ آرایههای ادبی(قالبهای شعر، بیان و بدیع). (ISBN 964-05-0036-4)
جستارهای وابسته [ویرایش]
قطعه
[نهفتن]
ن • ب • و
شعر
قالبهای شعر
مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیعبند ترکیببند قطعه رباعی دوبیتی تکبیت چهارپاره بحر طویل
سبکهای شعر فارسی
سبکشناسی شعر فارسی سبک خراسانی سبک عراقی سبک هندی سبک بازگشت ادبی شعر نو (شعر نیمایی شعر سپید شعر حجم شعر موج نو شعر ناب دههٔ شصت و موج سوم شعر دههٔ هفتاد شعر پستمدرن شعر دههٔ هشتاد)
شعرشناسی
علم بیان علم بدیع علم معانی علم عروض قافیه اختیارات شاعری تخلص وزن شعر بلاغت مصراع بیت مقفا قالب عاطفه مطلع تغزل شریطه و دعا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
رده: قالبهای شعر فارسی
قس عربی
القصیدة ضرب شعری من ضروب الادب العربی الذی لطالما قسم إلى شعر ونثر إلى عصرنا هذا الذی بدا الحدیث فیه عن ضرب ثالث لا هو بالشعر ولا بالنثر -یاتی الحدیث عنه لاحقا-.
[عدل]التعریف الکلاسیکی
فالقصیدة فی تعریفها الکلاسیکی هی موضوع شعری مکون من ابیات سواء قلت أو کثرت، وتتغیر خصائصها الشکلیة مع تغیر العصور فتأخذ شکل المربعات والمسدسات والموشحات لکنها لا تتغیر تغیرات کبیرة منذ أقدم نصوصها المعروفة منذ ما یقارب الالفین عام، حیث یلتزم فیها بعنصرین أساسیین هما : الوزن والقافیة. اما خصائصها الموضوعیة فقد تغیرت تبعا للعصور المتتالیة التی عاشها الشاعر العربی، بدءا بالعصر الجاهلی فالإسلامی فالأموی فالعبــاسی..الخشس ففی العصر الجاهلی کانت القصیده أعظم الفنون السائــدة وأهمها على الإطلاق، وکان لصاحب القصائد وهو الشاعر مکانة لا تضاهیها مکانة. وقد عرفت فی ذاک الوقت بانها شعر غنائی: ای تدور حول موضوعات عاطفیه، مدیح لشیخ قبیلة أو مضیف کریم، فخر بعز قبیلة واخلاقها، رثاء لاحباء التهمتهم نیران الحروب السائدة، غزل عفیف للحبیبة وبکاء على الأطلال أو وصف لمحیطهم من بوادی وخیل وابل وسماء.
[عدل]القصیدة فی العصر الحدیث
فی العصر الحدیث مرت القصیدة العربیة بعدد من التغیرات بدایة، بکسر القافیه على ید عدد من الشعراء العرب منهم بدر شاکر السیاب ونازک الملائکة فیما عرف بعد ذلک بقصیدة التفعیلة والتی أخذت مساحة واسعة من الانتشار فی منتصف القرن العشرین.
و مع السبعینات ظهر نوع جدید من القصیدة هو قصیدة النثر وان کنت معروفة منذ القدم فی التراث العربی، لکنها أکدت وجودها وانتشرت فی السبعینات على ید جیل ممن عرفوا بالشعراء الحداثیین منهم: أدونیس، أنسی الحاج، محمد الماغوط، حلمى سالم، واستمرت حتى الثمانینات منهم: محمود قرنی
و فی التسعینات ازداد بقوة وجود قصیدة النثر خصوصاً مع ظهور جیل جدید من الشعراء الشبان الذین ابتعدوا فی شعرهم عن الهم العام، وکتبوا قصیدتهم الخاصة معتمدین على التفاصیل الیومیة والحیاتیة وهو ما لاقى نقداً شدیداً من النقاد الکلاسیکین، واستمرت حتى الوقت الحاضر منهم فی جیل الألفیة الثانیة: د.محمد رضا
بوابة أدب
.
تصنیفات: قصائدشعر عربیأنواع أدبیة
قس انگلیسی
The qaṣīdaᵗ (also spelled qaṣīda; in Arabic: قصیدة, plural qasā'id, قــصــائـد; in Persian: قصیده or چکامه, chakameh), is a form of lyric poetry that originated in preIslamic Arabia. Well known qasā'id include the Qasida Burda ("Poem of the Mantle") by Imam al-Busiri and Ibn Arabi's classic collection "The Interpreter of Desires".
The classic form of qasida maintains a single elaborate metre throughout the poem, and every line rhymes. It typically runs more than fifty lines, and some times more than a hundred. It was adopted by Persian poets, where it developed to be some times longer than a hundred lines.
Contents [show]
[edit]Form
Qasida means "intention" and the genre found use as a petition to a patron. A qasida has a single presiding subject, logically developed and concluded. Often it is a panegyric, written in praise of a king or a nobleman, a genre known as madīḥ, meaning "praise".
In his ninth century "Book of Poetry and Poets" (Kitab al-shi'r wa-al-shu'ara') the Arabian writer ibn Qutaybah describes the (Arabic) qasida as formed of three parts;
a nostalgic opening in which the poet reflects on what has passed, known as nasib. A common concept is the pursuit by the poet of the caravan of his beloved: by the time he reaches their camp-site they have already moved on.
a release or disengagement, the takhallus, often achieved by describing his transition from the nostalgia of the nasib to the second section, the travel section or rahil, in which the poet contemplates the harshness of the land and life away from the tribe.
the message of the poem, which can take several forms: praise of the tribe (fakhr), satire about other tribes (hija) or some moral maxim (hikam).
While many poets have intentionally or unintentionally deviated from this plan it is recognisable in many.
[edit]Persian variation
After the 10th century Iranians developed the qasida immensely and used it for other purposes. For example, Naser Khosro used it extensively for philosophical, theological, and ethical purposes, while Avicenna also used it to express philosophical ideas. It may be a spring poem (Persian بهاریه, baharieh) or autumn poem (Persian خزانیه, khazanieh). The opening is usually description of a natural event; the seasons, a natural landscape or an imaginary sweetheart. In the takhallos poets usually address themselves by their pen-name. Then the last section is the main purpose of the poet in writing the poem.
Persian exponents include;
Farrokhi Sistani, the court poet of Mahmoud Ghaznavi (11th century), especially his 'Hunting Scene' (in Persian: قصیده شکارگاه),
Masud Sa'd Salman (12th century) who was wrongfully imprisoned on the suspicion of treason
Anvari Abiverdi, (12th century) especially his petition for help against the invasion of Mongols
Khaghani Shervani (12th century)
and in the 20th century, Mohammad Taghi Bahar with his innovations in using the qasida for political purposes.
From the 14th century CE Persian poets became more interested in ghazal and the qasida declined. The ghazal developed from the first part of qasida in which poets praised their sweethearts. Mystic poets and sufis used the ghazal for mystical purposes.
[edit]The Urdu Qasida
Qasida in Urdu poetry is often panegyric, sometimes a satire, sometimes dealing with an important event. As a rule it is longer than the ghazal but follows the same system of rhyme.[1]
[edit]See also
Islam
Sufi poetry
Urdu poetry
Qaṣīdat-ul-Burda
Qawwali
[edit]References
^ A History of Urdu literature by T. Grahame Bailey; Introduction
Qasida Poetry in Islamic Asia and Africa: Vol. 1 Classical Traditions and Modern Meanings, eds Stefan Sperl, C. Shackle, BRILL, 1996
Qasida Poetry in Islamic Asia and Africa: Vol. 2 Eulogy's Bounty, Meaning's Abundance, eds Stefan Sperl, C. Shackle, BRILL, 1996
Albert Hourani, A History of the Arab Peoples (London, 1991) p12-13
[edit]External links
Urdu poetic forms
[show] v t e
Urdu poetry
Help improve this pageWhat's this?
Did you find what you were looking for?Yes No
Categories: Arabic and Central Asian poeticsIndian poetics
قس اسپانیولی
La casida o qasida, en árabe "قصیدة", en persa también چکامه 'chakame') es una forma poética propia de la Arabia preislámica; se trataba de un género poético extenso, de más de 50 versos e incluso más de 100. Más tarde fue adoptada por los persas, que la emplearon asiduamente.
Contenido [mostrar]
[editar]La casida árabe
En su origen, la qasida es usualmente un género panegírico dedicado a un rey o a un noble. Las qasidas tiene por lo tanto un tema único, desarrollado lógicamente y cerrado al final de la composición.
Aunque la qasida clásica estaba formada por una única rima que se mantenía a lo largo de todo el poema, en su forma más extendida suele componerse de pareados, aunque en la versión persa posterior sólo hay un pareado al comienzo, mientras que a partir de ahí sólo el segundo verso de cada par rima con dicho pareado inicial
En el siglo IX, el escritor de ascendencia irania ibn Qutayba dice en su obra Kitab al-shi'r wa-al-shu'ara' (Libro de la poesía y los poetas) que la qasida se compone de tres partes: comienza con una apertura nostálgica, denominada nasib, en la que el poeta reflexiona sobre el pasado. Un tópico usual es el del poeta persiguiendo la caravana de su amor; cuando logra alcanzar el campamento, la caravana ya lo ha abandonado. Tras la nasib suele venir el tajallus, una especie de alivio de la nostalgia, que sirve de transición a la siguiente parte del poema, el rahil, en la que el poeta contempla la dureza de la naturaleza y de la vida alejado de la tribu. Finalmente, el último apartado está dedicado al mensaje central del poema, que puede dedicarse a alabar a la tribu (fajr); a bromear sobre otras tribus (hiya); o a presentar máximas morales (hikam).
Aunque muchas de las qasidas posteriores se apartan de este esquema, en muchas de ellas sigue siendo reconocible, al menos como referencia. Una de las qasidas más famosas es la Qasida Burda ("Poema del Manto") del Imán al-Busiri, que se basa en la forma clásica del poeta Ka'b ibn Zuhayr. Ibn Zuhayr la escribió en los primeros días del Islam, tras su conversión, y a cambio el profeta Mahoma le regaló su manto.
[editar]Variaciones persas del género
Después del siglo X, los persas desarrollaron ampliamente la qasida, y la emplearon para fines distintos de los originales árabes (panegíricos y nostálgicos). Por ejemplo, Naser Josrow empleó el género para expresar contenidos teológicos o éticos. El mismo Avicena empleó la qasida con fines filosóficos.
En el estilo persa, el comienzo suele describir un suceso natural, como el paso de las estaciones un paisaje o una amante imaginaria. De aquí surgen distintos subgéneros, como el "poema primaveral" o baharié (en grafía persa: بهاریه), el "poema otoñal" o jazanié (en grafía persa: خزانیه), etc. Tras esta introducción viene el tajallos, en el que el poeta normalmente se dirige a sí mismo empleando su seudónimo. La última parte representa el objetivo fundamental del poema, en la que se pide un favor o ayuda a un patrón o mecenas.
Las mejores qasidas en lengua persa fueron escritas por los siguientes poetas:
Farrojí Sistaní, poeta de la corte de Mahmud de Gazni (siglo XII), en especial su "Escena de caza" (en persa: قصیده شکارگاه),
Masud Sa'd Salman (siglo XII), erróneamente encarcelado por una supuesta traición.
Anvari Abiverdi, (siglo XII) en especial la que dedicó a pedir ayuda contra la invasión de los mongoles.
Jaghani Shervani (siglo XII)
Mohammad Taghi Bahar, del siglo XX, recuperó el género para usos políticos.
Tras la invasión mongol, desde el siglo XIV los poetas persas se interesaron más por el género llamado gazal, gazel o "gacela", y la qasida fue progresivamente abandonada. El género de la "gacela" tiene su origen en la primera parte de la qasida, en que los poetas alaban a sus amantes. Los poetas místicos sufíes emplearon la "gacela" con fines religiosos
[editar]La casida en la literatura en español
A lo largo del siglo XX, diversos autores en lengua española han recuperado y empleado la qasida para sus propios fines, si bien generalmente no respetan las formas clásicas árabes en sus textos, por lo que lo único que los une con el género original es un sentimiento de nostalgia y pérdida, y una temática generalmente amorosa.
El primero y más conocido es Federico García Lorca, quien en Poeta en Nueva York y sobre todo en Diván del Tamarit incluye un buen número de "casidas" y "gacelas".
También el poeta extremeño Félix Grande ha empleado ocasionalmente la casida, como en "Casida de la alta madrugada".
El mexicano Jaime Sabines es autor de una "Casida de la tentadora"
El argentino Ricardo Molinari también ha escrito una "Casida de la bailarina", dedicada precisamente a Federico García Lorca.
[editar]Véase también
Mu'allaqat
[editar]Enlaces externos
Historia de la poesía pre-Islámica en la Biblioteca Cervantes Virtual
Ver las calificaciones de la página
Evalúa este artículo
¿Qué es esto?
Confiable
Objetivo
Completo
Bien escrito
Estoy muy bien informado sobre este tema (opcional)
Enviar calificaciones
Categorías: Literatura en árabeLiteratura en persaSubgéneros líricosMétricaGéneros y formas musicalesGéneros y formas musicales de la Edad Media
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.