اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعشعة

نویسه گردانی: ŠʽŠʽ
شعشعة. [ ش َ ش َ ع َ ] (ع مص ) آب آمیختن مر شراب را. (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آب آمیختن شیر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برداشتن سر اشکنه را و دراز گردانیدن روغن آن را و چرب ساختن : شعشع الثرید. (از منتهی الارب ) ۞ (از ناظم الاطباء). || آمیختن بعض چیزی را به بعض آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || چکانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) شراب . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۷ ثانیه
شعشعه . [ ش َ ش َ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِمص ) شعشعة. تابندگی . تابناکی . شعشعه ٔ جمال فلان .(یادداشت مؤلف ). روشنی . (از آنندراج ) : فر فردوس است ...
شأشاءة. [ ش َءْ ش َءَ ] (ع مص ) قبول نکردن خرمابن ماده گشن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || لغتی است در شأشاء...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.