اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعشعه

نویسه گردانی: ŠʽŠʽH
شعشعه . [ ش َ ش َ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِمص ) شعشعة. تابندگی . تابناکی . شعشعه ٔ جمال فلان .(یادداشت مؤلف ). روشنی . (از آنندراج ) :
فر فردوس است این پالیز را
شعشعه ٔ عرش است مر تبریز را.

مولوی .


بیخود از شعشعه ٔ پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی ّ صفاتم دادند.

حافظ.


شعشعه ٔ شعله ٔ توضیحش صیقل آئینه ٔاظهار.

(ظهوری ، از آنندراج ).


آفتاب شعشعه ٔ مهر سایه مهر پناه .

(عرفی شیرازی ، از آنندراج ).


|| به معنی روشنی آفتاب است ، و کسانی که به یک عین نویسند خطاست ولی در زبان عرب بدین معنی نیامده . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
شعشعة. [ ش َ ش َ ع َ ] (ع مص ) آب آمیختن مر شراب را. (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از...
شأشاءة. [ ش َءْ ش َءَ ] (ع مص ) قبول نکردن خرمابن ماده گشن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || لغتی است در شأشاء...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.