اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعة

نویسه گردانی: Šʽ
شعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) درآمیختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
شاه آباد بربری . [ دِ ب َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 302 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، ...
شاه عالم خاتون . [ هَِ ل َ ] (اِخ ) دخت جلال الدین سیورغتمش (عصمةالدین ) و همسر بایدو. (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 ص 270). و رجوع به ...
شاه علی بیگلو. [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. دارای 102 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات...
شاه علی فراهی . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) از مریدان شیخ رکن الدین علاءالدوله بود. پدر وی حکومت فراه را بر عهده داشت و معمر گشته بود و خواست ک...
شاه طارم فلک . [ هَِ رُ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی شاه سیارات که کنایه از خورشید عالم آرا باشد. (برهان قاطع). شاه سیارات . (آن...
شاه رکن الدین . [ رُ نُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن سید معین الدین اشرف . رجوع به شاه حسن شود.
شاه رام پیروز. (اِخ ) (شهر...) نام شهری است که کسری پس از آنکه قوم موسوم به چول را سرکوب کرد و فقط هشتاد نفر که از بهترین مردان جنگی ...
شاه کوه بالا. (اِخ ) دهی از دهستان کوه پایه بخش مرکزی شهرستان گرگان . دارای 2200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات و لب...
شاه قلی ایغور. [ ق ُ ] (اِخ ) نام حاکم قبیله ٔ حور است . در کوچکی میل به دانش داشت و گاهی معما میگفت . (مجالس النفائس ص 285).
شاه قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضابخش اردکان شهرستان شیراز. دارای 251 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن برنج ،غلا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.