اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شمشیر

نویسه گردانی: ŠMŠYR
شمشیر. [ ش َ ] (اِ) درختچه ای است از نوع گوشوارک و در جنگل ارسباران دیده می شود. (گااوبا). قاقلةالصغیرة. شوشمیره . (یادداشت مؤلف ). درختچه ای است از تیره ٔ شمشیریان ۞ جزو رده ٔ دو لپه ای های جداگلبرگ که در جنگلهای شمال ایران فراوان است . شیمشیر. تقیةالراهب . شجرةالفهم . (فرهنگ فارسی معین ). قاقلة. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). شوشمر گویند و آن قاقله ٔ صغار بود. (اختیارات بدیعی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گیسوی شمشیر. [ سو ی ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صاحب منتهی الارب در ذیل کلمه ٔ کلب آرد: گیسوی شمشیر و بند آن . و در اقرب الموارد در ذیل هم...
قائمه ٔ شمشیر. [ ءِ م َ / م ِ ی ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دسته ٔ شمشیر. قبضه ٔ شمشیر.
گردنه ٔ شمشیر. [ گ َ دَ ن َ ی ِ ش َ ](اِخ ) گردنه ای است در راه کرمانشاه به نوسود میان گردنه ٔ کریوه و شمشیر، واقع در 119000گزی کرمانشاه .
شمشیر تیز و برنده ای که شاه دیونیزوس برای نشان دادن خطری که هرلحظه یک پادشاه را تهدید می کند بالای سر داموکلس (یکی ازدرباریانش که یک روز به جای او بر ...
گردن به شمشیر خاریدن . [ گ َ دَ ب ِ ش َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اقرار کشته شدن به خود دادن باشد. (برهان ). اقرار به کشته شدن خود دادن . (آ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.