شور کردن
نویسه گردانی:
ŠWR KRDN
شور کردن . [ ش َ / شُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشورت و کنکاش نمودن . (ناظم الاطباء). مشورت کردن . مشاوره کردن . رجوع به شور و شوری شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
شور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرنمک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). تملیح . (منتهی الارب ).- شور کردن آب ؛ کنایه از ناسازگار کردن کار. ایجاد دش...
گربه شور کردن . [ گ ُ ب َ/ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به گربه شو کردن شود.