اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شور کردن

نویسه گردانی: ŠWR KRDN
شور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرنمک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). تملیح . (منتهی الارب ).
- شور کردن آب ؛ کنایه از ناسازگار کردن کار. ایجاد دشمنی و اختلاف کردن :
کسی را که دانی تو از تخم تور
که بر خیره کردند این آب شور.

فردوسی .


|| بانگ و خروش کردن . فغان و فریاد کردن :
نه جنبید رستم نه بنهاد گور
زواره همی کرد از آن گونه شور.

فردوسی .


پس آن شاهزاده برانگیخت بور
همی کشت مرد و همی کرد شور.

فردوسی .


با آنکه کنند ناله و شور
نتوان پس مرده رفت در گور.

امیرخسرو دهلوی .


|| فتنه و آشوب کردن . پیکار و جنگ کردن :
او نصیحت بشنید اما بدگوی لعین
در میان شور همی کرد سبب ۞ جستن شر.

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شور کردن . [ ش َ / شُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشورت و کنکاش نمودن . (ناظم الاطباء). مشورت کردن . مشاوره کردن . رجوع به شور و شوری شود.
گربه شور کردن . [ گ ُ ب َ/ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به گربه شو کردن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.