اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوق

نویسه گردانی: ŠWQ
شوق . [ ش َ وَ ] (اِ) صورتی است از شَبَه ، شَوه . سبج . جزع . حجرالبحیرة. (یادداشت مؤلف ).
- مِثل ِ شَبَه یا مِثل ِ شَوَق ؛ در تداول زنان ، سخت سیاه و شفاف (در موی ). (از یادداشت مؤلف ).
رجوع به شَبَه و شَوه و سبج شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شوق و شعف . [ ش َ / شُو ق ُ ش َ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شوق و شور. خرسندی و شادمانی .
شوق داشتن . [ ش َ / شُو ت َ ] (مص مرکب ) راغب بودن . اشتیاق داشتن . (ناظم الاطباء) : چه ذوق از ذکر پیدا آید او راکه پنهان شوق مذکوری ندارد....
شوغ . (اِ) شغه . سنگین شدن دست و پای بود و آن را به ترکی ایشتی (؟) گویند. (فرهنگ اسدی ). آن گوشت باشد که در دست و پای سخت شده باشد چون ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.