اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شهر

نویسه گردانی: ŠHR
شهر. [ش َ ] (اِخ ) دهی است بزرگ در گناباد که آنرا قصبه هم نامند. دارای آب بزرگی است و گویا در قدیم مرکز گناباد بوده است . (یادداشت بخط محمدِ پروین گنابادی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
علی آباد پشت شهر. [ ع َ دِ پ ُ ت ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع در 4 هزارگزی شمال همدان و 2 هزا...
هفت شهر طلسم نمرود. [ هََ ش َ رِ طِ ل ِ م ِ ن ُ / ن َ ] (اِخ ) طلسم آب ، طلسم حوض ، طبل ، آینه ، بت منادی بر مناره ، بر روی آب رفتن درخت سایه ...
مِشگین‌شهر شهری در استان اردبیل و سومین شهر استان اردبیل از نظر جمعیت می باشد واز نظر وسعت شهری با پانزده کیلومتر رتبه دوم شهر بزرگ استان اردیبل است.[...
ساباط کوچه و رهگذر مسقفی است که در بافت قدیم شهر اوز به تعداد زیاد وجود داشته است. پراکندگی محلات، دمای زیاد، تابش شدید خورشید، باعث شده است تا در گذش...
شهر دوچرخه ایران واژه ای است که برای اواین بار در ایران برای شهر قوشاچای که میاندوآب امروزی است به کار برده شده است، علت این نام گذاری بخاطر این است ک...
دولت شهر دولتی است که فقط در یک شهر و مناطق اطراف شهر حاکم است. دولت-شهرهای مهم در یونان پدید آمده‌است اما اولین دولت -شهرها در تمدن بین النهرین به وج...
شحر. [ ش َ ] (ع اِ) بطن وادی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آبراهه . (منتهی الارب ). مجرای آب . (از اقرب الموارد). || نشان پشت ریش...
شحر. [ ش ِ ] (ع اِ) شط. (اقرب الموارد). رود.
شحر. [ ش َ ح َ ] (ع ) فزع و خوف . (از اقرب الموارد).
شحر. [ ش َ ] (ع مص ) دهان گشادن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۳ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.