شهریار
نویسه گردانی:
ŠHRYAR
شهریار. [ ش َ ] (اِخ ) بخشی از شهر تهران که 17000 تن سکنه دارد و مرکز آن کرشته و دیههای آن «علیشاه عوض » و «رباطکریم » است . (از فرهنگ فارسی معین ). در کتابهای جغرافیایی قدیم این نام را به یکی از ولایات مشهور نزدیک ری داده اند، و حمداﷲ مستوفی از قلعه ای بهمین نام که در شمال شهر بوده است یاد میکند و بعداً شرف الدین علی یزدی در شرح جنگهای تیمور اسم شهریار را به ری داده است . (از ترجمه ٔ سرزمین های خلافت شرقی ص 234).
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
قصر شهریار. [ ق َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز در 10 هزارگزی جنوب خاور شیراز و 2 هزارگزی راه فرعی شیرازبه ...
ای شهریار. [ اَ / اِ ش َ ] (اِ مرکب ) نام روز سی ام است از ماههای ملکی . || (منادا) خطاب به کلانتر و شهریار. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا)...
بند شهریار. [ ب َ دِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (آنندراج ) : بر بید عندلیب زند بند ش...
شهریار سوم . [ ش َ ریا رِ س ِ وُ ] (اِخ ) از حکمرانان رویان و رستمدار از سلسله ٔ پادوسبان ملوک طبرستان معروف به گاوباره 313 - 325 هَ . ق . (از...
شهریار اول . [ ش َ ریا رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) از حکمرانان رویان و رستمداراز سلسله ٔ پادوسبان 147 - 177 هَ . ق . (التدوین ).
شهریار اول . [ ش َ ریا رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام یکی از ملوک باوندیه ٔ مازندران 183 تا 211 هَ . ق . (التدوین ).
شهریار دوم . [ ش َ ریا رِ دُ وُ ] (اِخ ) از حکمرانان رویان و رستمدار از سلسله ٔ پادوسبان ملوک طبرستان معروف به گاوباره 286 - 301 هَ . ق . (از ...
حسن شهریار. [ ح َ س َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به شهریار و تاریخ گزیده ص 545 شود.
باغ شهریار. [ غ ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دستانی از موسیقی ایرانی . (یادداشت مؤلف ). از دستانهائی که باربد در وصف قدرت و ثروت خسرو پ...
فول شهریار. [ ش َهَْ رْ ] (اِخ ) رباطی بوده است در فارس که در کنار رباط صلاح الدین در دشت رون واقع بوده است . (از نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ...