شهلاء
نویسه گردانی:
ŠHLAʼ
شهلاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشهل . زن میش چشم . (از منتهی الارب ) (غیاث ): عین شهلاء؛ چشمی میشینه . (مهذب الاسماء). میشی . چشمی میشی . || (اِ) حاجت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (دهار).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شهلاء. [ ش َ ] (اِخ ) از آبهای بنی عمروبن کلاب است . (از معجم البلدان ).
شهلا. [ ش َ ] (از ع ، ص ) (مأخوذ از تازی شهلاء) چشم سیاهی را گویند که مایل به سرخی باشدو فریبندگی داشته باشد. (برهان ) (از غیاث ). چشم سیاه...
شحلا. [ش َ ] (ص ) کون دریده . (حاشیه ٔ لغت فرس اسدی ص 515).
شهلا سرشار خواننده موسیقی پاپ موسیقی سنتی موسیقی کلاسیک ایرانی است. محتویات ۱ زندگینامه ۲ بعد از انقلاب ۳ همکاران ۴ همکاری هنری ۵ آلبومها ۶ ترانهشن...
نرگس شهلا. [ ن َ گ ِ س ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نوعی از نرگس که به جای زردی در آن سیاهی می باشد. (غیاث اللغات از مدار). نرگسی است س...
شَهلا وَهّابزاده (زادهٔ ۲۸ ژانویه ۱۹۵۰)[۱] در سال ۱۳۴۶/۱۹۶۷ دختر شایسته ایران شد.[۲] پیش از سال ۱۳۴۶ این رقابتها زیر عنوان دختر ایران ترتیب داده می...