اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیخ

نویسه گردانی: ŠYḴ
شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) لقب محمد المهدی رئیس حکومت شرفای سعدیین در مغرب (مراکش ). (از دائرةالمعارف اسلامی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۷ ثانیه
شیخ الفقیه . [ ش َ خُل ْ ف َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن اقبال شود.
شیخ انصاری . [ ش َ خ ِ اَ ] (اِخ ) لقب شیخ مرتضی انصاری . رجوع به انصاری ، شیخ مرتضی بن محمدامیر شوشتری شود.
شیخ الیهودی . [ ش َ خُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) نام قسمی ماهی بدریای سفید. (دمشقی ). سمک البحر. رجوع به شیخ البحر شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (ع اِ مرکب ) لقبی است که در نیمه ٔ دوم قرن چهارم هجری بر علما و شیوخ متصوفه اطلاق می شده و در اوائل عهد مما...
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب شیخ احمد جامی . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمد... شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب خواجه عبداﷲ انصاری . رجوع به خواجه عبداﷲ شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به عبدالقادربن ابی صالح پشتبری گیلانی شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب شهیدی هروی . او راست : الرسالة الحمویة. (از کشف الظنون ). رجوع به احمدبن یحیی بن سعدالدین مسع-ود ش-و...
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به زکی الدین بن احمد اللوهوری شود.
شیخ الاسلام . [ ش َخُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن صاعد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.