اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیخ

نویسه گردانی: ŠYḴ
شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) ابن احمد اول ابن محمد اول .ششمین از شرفای حسنی مراکش از سال 1012 تا 1016 هَ . ق . با برادران خود ابوفارس و زیدان کشاکش داشت . رجوع به طبقات سلاطین لین پول و فرهنگ فارسی معین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دکتر مرتضی شیخ در سال 1286 خورشیدی در تهران زاده شد. کودکی و همچنین تحصیلات خود را تا سطح مدرسه عالی طب در همان شهر ادامه داد و با درجه دکترای پزشکی ف...
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین کبری شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین (شیخ ...) شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین (شیخ ...) شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین رازی (شیخ ...) شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین (شیخ ...) حسن دهلوی شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین خضر (شیخ ...) شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین (شیخ ...) عبداﷲبن محمدبن محمدبن علی اصفهانی شود.
شیخ نجم الدین . [ ش َ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین (شیخ ...) عبدالرحمن بن محمدبن احمد مصالحی بیضاوی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.