شیر مرغ
نویسه گردانی:
ŠYR MRḠ
شیر مرغ . [ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چیز نادر و نایاب .
- امثال :
شیر مرغ و جان آدمیزاد .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شیرمرغ . [ م ُ ] (اِ مرکب ) مرغ عیسی را گویند که شب پره باشد چه گویند او می زاید وبچه ٔ خود را شیر می دهد. (برهان ) (آنندراج ). خفاش است که شر...
شیرمرغ . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 200 تن . آب آن از قنات . صنایع دستی زنان قالیچه بافی است . (از فرهنگ ...