صابی
نویسه گردانی:
ṢABY
صابی . (اِخ )ثابت بن سنان . رجوع به ثابت بن سنان بن ثابت ... شود.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابواسحاق صابی . [ اَ اِ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن هلال صابی شود.
ابن وصیف صابی . [ اِ ن ُ وَ ف ِ ] (اِخ ) طبیبی از مردم بغداد، در نیمه ٔ اول مائه ٔ چهارم هجری . بیشتر شهرت او در امراض چشم و کحالی بوده است ...
سابی . (اِخ ) ۞ رودخانه ای است در افریقای شرقی که از سلسله ٔ جبال ایران سر چشمه میگیرد و پس از طی مسیری بطول 800 هزارگز باقیانوس هند می...
صعبی . [ ص َ ] (حامص ) صعوبت . صعب بودن . دشوار بودن . بزرگ بودن : از صعبی هزیمت و بیم نشابوریان که از جان خود بترسیدندی در آن رزان و باغه...