اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صبا

نویسه گردانی: ṢBA
صبا. [ ص َ ] (اِ) نام آهنگی است از آهنگ های موسیقی . رجوع به کلمه ٔ آهنگ ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ).
سبا.[ س َب ْ با ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َ ](اِخ ) المنصور. رجوع به ابوحمیر سبا المنصور شود.
صبع. [ ص َ ] (ع مص ) اشاره کردن بسوی کسی بانگشت باهانت یا عام است . دلالت کردن کسی را بکسی یا به چیزی بانگشت . (منتهی الارب ) (تاج الم...
سباء. [ س َ ب َءْ ] (اِخ ) نام سوره ٔ سی و چهارم از قرآن ،مکیه و آن پنجاه و چهار آیت است ،پس از احزاب و پیش از ملائکه . و آن را سباء از این...
سبع. [ س َ ] (ع مص ) سبع قوم ؛ هفتم ایشان گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || هفت یک مال کسی گرفتن . (منتهی الارب ). سبع قوم ؛ سب...
سبع. [ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفت ، و سبع نِسْوَة یعنی هفت زن . (منتهی الارب ). هفت . (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 56) (اقرب الموارد). مؤنث سب...
سبع. [ س َ ب ُ / س َ ب َ / س َ ] (ع اِ) دده . (منتهی الارب ) (دهار). ج ، اَسْبُع، سباع . (منتهی الارب ). حیوان درنده مطلقاً. ج ، اسبع، سباع . یقا...
سبع. [ س َ ب ُ ](اِخ ) نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه ٔ جنوبی و آن را بر مثال ددی توهم کنند و کواکب آن نوزده است . (جهان دانش ). یکی از ص...
سبع. [ س ُ ] (ع اِ) هفت یک . ج ، اسباع . جزئی از هفت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و از آن است اسباع القرآن و این محدث است . (از اقرب ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۶ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.