اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صرور

نویسه گردانی: ṢRWR
صرور. [ ص َ ] (ع ص ) حج ناکرده . || مردی که گرد زن نگردد. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
غلام سرور. [ غ ُ س َرْ وَ ] (اِخ ) صاحب لاهوری . مفتی بن مفتی ، غلام محمدبن مفتی رحیم اﷲ قریش اسدی هاشمی . وی از دانشمندان هند در اواخر قرن ...
سرور خوانساری . [ س َرْوَ رِ خوا / خا ] (اِخ ) نامش میرزا محمدحسین بن میرزا محمدعلی خوانساری است . از بدو دولت محمدشاه به دارالخلافه ٔ تهران آ...
(ز 1322 ق)، موسیقیدان و نوازنده. در ابتدا معروف به آقا محمدصادق سنتورچى، محمدصادق خان و بعد معروف به رییس شد. سبب شهرتش به رییس به جهت سرپرستى عمل...
سرور اعظم باکوچی معروف به سپیده کاشانی (مرداد ۱۳۱۵ در کاشان - ۲۴ بهمن ۱۳۷۱ لندن) شاعر، ترانه‌سرا و مقام‌دار فرهنگی اهل ایران بود.[۱]به او لقب مادر شعر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.